عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دلم خوش نیست غمگینم کسی شاید نمیفهمد کسی شاید نمیداند کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی عجب احساس زیبایی تو هم شاید نمیدانی … . … سلام . من رهاهستم .16سالمه دوم دبیرستانم ورشته تجربی . اینجاخاطراتمومینویسم لطفااگه جنبه ندارین برین بیرون. البته بازدیدکننده های وب من اصلااینجوری نیستن دوستای خیلی خوبی دارم که مرتباپی گیرخاطراتم هستن وبه من کمک میکنن میدونم شماهم اینجوری نیستی وازخاطراتم استفاده نمیکنی . درحال حاضرعاشق نیستم .ولی یه زمانی بودم . اونقدرعاشق وبااحساس بودم که تمام احساسموباورموکسی که دوسش داشتم بادروغاش وبازی کرد ن بااحساس من وهزارتادختردیگه سوزوندوازبین برد.والان به بدترین نحوداره جزای کارشومیبینه ... درسته که اون باعث شده بی احساس ترین ودل سنگ ترین دخترروی زمین شم. ولی میبخشمش وحلالش میکنم.زندگی خیلی بهم تواین سن کم تجربه وسختی داده ...شایدازخیلی دوستام بیشترتجربه دارم.رسماتوبعضی مسال تنهام وخودم همه کاراموانجام میدم ..این برام سخته . اره من تنهام وتنهایی سخته .دوست دارم کسیوداشته باشم تاتوبغلش گریه کنم ولی کسی نیست.. خدایامیشه بیای پایین؟؟؟

عشق پاک یعنی چی؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ღعشق پاک ღ و آدرس eshghpak.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 512
:: کل نظرات : 468

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 4
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 71
:: باردید دیروز : 630
:: بازدید هفته : 888
:: بازدید ماه : 867
:: بازدید سال : 13229
:: بازدید کلی : 113284

RSS

Powered By
loxblog.Com

کـاش گنـاهے کنمْــ ڪِـﮧ مـجـازاتـش تبعیـد بـﮧ قلـب تـو بـاشد

دو شنبه 11 دی 1391 ساعت 11:10 | بازدید : 681 | نوشته ‌شده به دست رَهــ‗__‗ــا | ( نظرات )

 ســـــــــــــــلام .

ازموقع امتحاناگوشیم خاموش کردمودیگه بهش فکرنمیکنم .

آخه امتحاناخراب میکنم .

شب جمعه زنگ زدم به فروغ مامانش برداشت که خونه ی پسرعمو اینام بود.

گفت فروغ خونه است داره درس میخونه .لحنش خیلی عصبانی بود

فکرکنم اون لحظه اونم اونجابود.

باخودم فکرکردم نکنه حالابگه این دختره همیشه به فروغ زنگ میزنه مزاحم میشه حالافروغ میخواددرساشوبخونه .

وبعداگه اونم بشنونه ...بدمیشه .واسه همین کلی گریه کردم .

من فقط برای آخرین بارمیخواستم به فروغ زنگ بزنم چون میخواستم گوشیم خاموش کنم بعدش .

حالاهم اصلاروشن نمیکنم مطمنم فروغم نزنگیده .

نزنگه به درک نمیخوام .

جـــــــــدی میگم نمیخوام بدونم دوسم داره یانه 

اصلادیگه بیخیالش میشم .

درسم خیییییییییلی مهم تره .

میشینم درسمومیخونموبه هیچکی فکرنمیکنم .

اون پسرخوبیه .امـــــــا ....

نمیدونم .

اگه دوسم نداشته باشه چی .

همه چی میسپرم دست خــــــــــدا و

میگم بیخیالش.

ولی ازهمه چی بگذریم .

دوسش دارم .

 




|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: